آري امروز و در اين وانفساي روزگار مشاهده مي کنيم مسئوليني که از بطن و متن اين مردم به نان و نانوايي رسيده اند فراموش کرده اند، اصولاً « مَسؤولٌ عَن رَعِيَتِهِ » هستند نه مسئول بي رعيته.
به گزارش خبرنگار
سلام لردگان؛ در آستانه پيروزي شکوه مند انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) و حمايت هاي بي دريغ مردم جانباخته هستيم. امامي که ما را به لطف خداوند باري تعالي از ظلمت رهانيد و به سوي نور و روشنايي هدايت فرمود.
در پيروزي انقلاب و دلايل آن قطعاً حرفهاي بي شماري تا کنون بر زبانها جاري و ساري شده است که در يک نگاه و نظر اجمالي مي توان عنوان نمود علاوه بر ظلمت ها و تاريکي ها و تبعيض ها و ناعدالتي ها و ديکتاتوري ها عاملي که به پيروزي انقلاب عزيزمان انجاميد افزايش کوخ نشينان و ظلمت کاخ نشينان بود که بعضاً در بدنه حکومت و دولت رخنه کرده بودند . که بيشمار ظلمتهايي را که بر مردم ستم ديده روا مي داشتند با اين پيروزي و انقلاب عزيز کوخ نشينان قدرت لايزال الهي را به وضوح مشاهده نمودند و هويت از دست رفته خود را پيدا کردند، آنچنان شد که همان مردم در برابر ايادي استکبار و استعمار در هشت سال دفاع مقدس با چنگ و دندان و تقديم جان، انقلاب را حفظ و استوار ساختند .
پس از جنگ اما به نظر مي رسد در چرخشي معکوس دوباره کوخ نشينان در حال فراموش شدن هستند و مافياي ثروت و قدرت که از آنها به زرمدارن و زورمداران نام برده مي شود بر اين انقلاب چنبره زده و فراموششان شده امام عزيز چه خون دلها خورده تا پرده روشنايي بر پرده ظلمت و تاريکي مستولي شده است.
آري امروز و در اين وانفساي روزگار مشاهده مي کنيم مسئوليني که از بطن و متن اين مردم به نان و نانوايي رسيده اند فراموش کرده اند اصولاً « مَسؤولٌ عَن رَعِيَتِهِ » هستند نه مسئول بي رعيته.
رعيتي که بعد از رحلت جانگذار امام راحل و عظيم الشان ذره اي از حمايت خلف صالح و ولي زمان خويش امام خامنه اي عزيز (مدظله العالي) با پا پس نکشيدند و همچنان پا به رکابند ولي صد حيف که شاهد هستيم تا مادامي که فرصت چنبره بر مسئوليت ها نداريم خود را حامي مردم و محرومان و تا به محض تصدي مسئوليت همه چيز را از ياد مي بريم و فرصت را غنيمت مي شماريم از براي سوء استفاده و رانت خواري و اختلاس و زد و بند و ... .
به راستي ما را چه شده است، مگر واقف به روز جزاء و قيامت نيستيم؟ مگر آگاه نيستيم که بايد به حسابمان رسيدگي شود؛ اگر واقفيم که بايد باشيم پس چه شده است که به رسم بعضي حاکمان و خلفا عمل مي کنيم و براي تصدي مناصب خدمتگذاري به اين مردم شريف و کوخ نشين رابطه را بر ضابطه ترجيح مي دهيم .
چه شده است که براي رسيدن به مسئوليتي مبالغي هنگفت را هزينه مي کنيم و يا نه اصولا مبالغي هنگفت را طلب مي نماييم از براي فروش مسئوليت ها .
با نگاهي ژرف و عميق به حال و روز مناصبمان بنگريم متوجه خواهيم شد که متصديان امر اين منصب ها از چه طيف، قوم و قبيله اي هستند.
آيا به راستي در اين شهر مذهبي و انقلابي قحط الرجال است که منصب ها و مسئوليت ها با رانت و رابطه واگذار شده است؟ به خود آييم و باور داشته باشيم خدايي هست، قيامتي هست، حسابي هست، کتابي هست وامتحان الهي بيشمار، ولي قبول شدگان اين امتحان ناچيز.
اگر باور داريم که فرصت ها چنان ابر بهاري رونده هستند از براي چه اين فرصت ها را غنيمت نمي شمريم و به اين مردم خدمت صالح و صادق نمي کنيم .
ما را چه شده است که واگذاري مسئوليت ها به قوم و قبيله مان دغدغه ي اصلي مان شده و از براي آن سخت به تکاپوييم ولي از براي خدمت سخت به عسروحرج هستيم. امروز نوبت شماست و فردا نوبت ديگري، پس چه خوش باشد اين حلقه ناميمون و نا مبارک را بگسليم و براي يک بار و فقط يک بار هم که شد ضابطه مند عمل نماييم نه رابطه مند.
انتهاي خبر /630 ل